Çarşamba, Haziran 10, 2009

احمدی نژاد با میرحسین؟ (آرمان پویان

QAYNAQ mİLİTANT


احمدی نژاد با میرحسین؟

به نظر من باید به چند نکته صریحاً اشاره شود: اوّلاً، رژیم جمهوری اسلامی ایران، بنا به ماهیّت خود، از نخستین روزهای استقرار ناگزیر به ادغام در سرمایه داری جهانی بوده است؛ به همین جهت هست که نسخه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، به عنوان دو نهاد امپریالیستی، در قالب برنامه های تعدیل ساختاری، در ایران به اجرا درآمد. همین برنامه ها، با تفاوت در شیوۀ اجرا، از دوران به اصلاح "سازندگی" رفسنجانی شروع شد و پس از گذار از دوران اصلاحات خاتمی، در دستور کار "دولت مهرورز" (با عنوان طرح تحوّل اقتصادی) قرار گرفت که دقیقاً آخرین موارد آن هم بحث حذف تدریجی سوبسید ها و حذف حدّاقل دستمزد از قانون کار و اجرای مالیات بر ارزش افزوده بود. تمامی نامزدهای انتخابات، بلا استثنا، نسخه های نولیبرالی اقتصادی را نه متوقّف، بلکه تکمیل خواهند کرد؛ در این بین اعتراض افرادی از قماش محسن رضایی به طرح تحوّل احمدی نژاد و حتی مارکسیستی خواندن مقولۀ "سهام عدالت"(!)[1]، نه به ماهیّت این برنامه ها، که به شکل اجرای آن هاست. به برنامۀ اقتصادی میرحسین[2] هم که نگاه کنیم، دقیقاً ریشه های نولیبرالیسم دیده می شود (و اگر این چنین نبود جای شک داشت) و درست به همین جهت هست که مورد استقبال شدید از سوی بازار بورس و طبقۀ سرمایه دار قرار گرفته[3] و در یک کلام به "سرمایۀ مالی" تعظیم فرموده اند.[4] (میرحسین حتی اخیراً به صراحت گفته "چاره ای جز ایجاد امنیّت برای بخش خصوص نداریم")[5] تزهای کروبی و احمدی نژاد هم که به خوبی گویاست و "حاجتی به بیان آن ها نیست"[6]؛ ثانیاً باید به این مسأله هم اشاره شود که در دهۀ 60، بیش از 4500 نفر از بهترین و صدیق ترین نیروهای مبارز این مملکت به دردآور ترین شکل ممکن اعدام شدند؛ موسوی، به عنوان نخست وزیر وقت، در کجا به سر می برد و چه می کرد؟ که اکنون با یک ژست تهوّع آور دم از حقوق بشر و دموکراسی می زند. ثالثاً، در مورد سیاست خارجی هم، بد نیست به کسی مثل محسن رضایی اشاره شود که له له می زند تا با آمریکا به قول خودش وارد تعامل سازنده شود![7] تکلیف مابقی هم که مشخّص است.
رابعاً، حقیقت اش را بخواهید من با نگاه به تاریخ سی سالۀ این رژیم، بیش از بیش برایم روشن می شود که فعلاً در چنین رژیمی ، ظرفیّت کار علنی جدّی و هدفدار برای نیروهای چپ و کارگری وجود ندارد و گشایش ها و آزادی های نیم بند دورۀ اصلاحات هم بیش از آن چه به نفع چپ بوده باشد، به ضرر آن تمام شده است؛ در واقع منظور من این است که اگر درک چپ یا فعّالین کارگری از "فعّالیت" در حدّ وبلاگ نویسی و حمایت از کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر و امضای پتیشن و امثالهم است، خود بروند به میرحسین رأی بدهند. ولی اگر قصد فعّالیّت جدّی دارند، باید بدانند که بین داغ و درفش و وزارت اطّلاعات احمدی نژاد با میرحسین کوچکترین تفاوتی نخواهد بود. سؤال این جاست: مگر چپ نتوانسته در سیاه ترین دوره های تاریخ ایران به فعّالیت خود به طور مؤثّر ادامه دهد که حالا برای یک "گشایش کوچک" این چنین به التماس و تضرّع افتاده و حتی حاضر است برای رسیدن به آن روی بسیاری از معتقدات خود هم پا بگذارد؟ این پرسشی است که باید چپ های مدافع شرکت در انتخابات به آن پاسخ دهند.
به امید پیروزی
آرمان پویان
[1] http://www.adlroom.org/vdcc.oqia2bq4ila82.html
[2] http://www.ilna.ir/newsText.aspx?ID=54971
[3] http://www.sarmayeh.net/ShowNews.php?45851
[4] بد نیست مطلب "جامعۀ مالی جهانی"، ترجمه ع.سهند را در سایت عدالت بخوانید.
[5] http://kalemeh.ir/vdce.p8objh87v9bij.html
[6] مثلاً نگاه کنید به نقد پرویز صداقت بر برنامه کروبی:
http://www.iranamerica.com/forum/showthread.php?t=4613
[7] http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=48223

Hiç yorum yok: