Çarşamba, Mart 22, 2006

گزارشات خبری از دستگیریهای گسترده فعالین حرکت ملی‌ آذربایجان
84/12/25
بازداشتهاي چند روز اخير در تبريز
بازداشتهايي در چند روز اخير در تبريز صورت گرفته است كه هنوز هيچ خبري از علت بازداشتها در دست نيست و فعالين حركت ملي آذربايجان تحليلهاي مختلفي را در اين باره ارائه مي دهند . آقايان محمد شكري ، محمد تبريزي ، محمد حسيني ( اوختاي ) ، امير علوي ، محرم خوشنام ، و حسن احساني از جمله اين بازداشت شدگان هستند .
احتمال داده مي شود كه محرم خوشنام ، حسن احساني و علي هاراي به خاطر اعتراضهاي خود مبني بر مديريت كانون ادبي استاد شهريار دستگير شده باشند . اين 3 شاعر گفتگوهايي را در سايت شمس تبريز انجام دادند و ضمن اعتراض شديد خود بر نحوه عملكرد مديريت انجمن ادبي شهريار ، خواستار اين شده بودند كه مسئولين مجوزي براي تاسيس انجمني مختص به شاعران ترك ارائه دهند .
محمد شكري و اوختاي به همراه محمد فرشي نيز در مراسم ترحيم مرحوم سهند افشاري بازداشت شده اند كه اتومبيل محمد فرشي در خيابان حافظ پيدا شده است
سه نفر ديگر در تبريز بازداشت شده اند
بر اساس گزارشي از تبريز محمد فرشي ، محمد شکري و اوختاي(محمد)حسيني از شرکت کنندگان در مجلس ترحيم سهند افشاري در روز دوشنبه ۲۲ اسفند در مسجد امام زمان تبريز ، پس از خروج از مراسم دستگير و تا کنون خبري از ايشان در دست نيست.محمد فرشي در مقابل مسجد در داخل اتومبيل شخصي خود دستگير شده است و دوستانش اتومبيل او را در چهارراه حافظ پيدا کرده اند.پس از گذشت دو روز از دستگيري هيچکدام از بازداشت شدگان با خانواده خود تماس نگرفته اند

آخرين اخبار از وضعيت بازداشت شدگان تبريز

- محمد شکري که پس از مراسم تعزيه مرحوم سهند افشاري بازداشت شده بود،بعد از سه روز حبس، آزاد شد.
اتابک بختاور دانشجوي دانشگاه تبريز پس از اينکه در شامگاه چهارشنبه سوري در برابر دانشگاه تبريز بازداشت شد، بعد از احضار پدرش چنگيز بختاور و تحمل 24 ساعت حبس، آزاد گرديد.
- ابوالفضل فتحي و ايوب رضوي و محرم ولي پور خوشنام در حال حاضر همچنان در بازداشت اداره اطلاعات تبريز به سر مي برند. منازل اين افراد مورد تفتيش مامورين قرار گرفته است.
- اوختاي (محمد) حسينلي در زندان اطلاعات تبريز در توقيف بسر مي برد.وي از بيماري حاد کليوي رنج مي برد.
- علي آقازاده معروف به هاراي نيز در بازداشت اداره اطلاعات بوده ومورد ضرب و شتم واقع شده است.
- تعداد کل بازداشت شدگان شرکت کننده در مراسم تعزيه سهند افشاري(هم از طرف نيروي انتظامي و هم از سوي اداره اطلاعات ) بالغ بر 70 نفر بوده که اکثريت قريب به اتفاق آنها آزاد شده اند.
- *ابراهيم معيني* يکي ديگر از بازداشت شدگان قيام ضد داشناک هفتم اسفند ماه،در حال حاضر در زندان اطلاعات تبريز در انفرادي و اعتصاب غذا بسر ميبرد. حال عمومي وي رضايت بخش نيست.*
ياشار مقام اسلامي* نيز که در هفتم اسفندماه بازداشت شده اکنون در زندان اداره اطلاعات تبريز و در انفرادي به سر ميبرد.*جواد عباس زاده* و *امير گرامي* دو تن ديگر از بازداشت شدگان تظاهرات ضدآپارتايد هفتم اسفند ماه در حال حاضر در بند مالي زندان تبريز در بازداشت هستند.
فعالين حرکت ملي در تبريز معتقدند که با گسترش اعتراضات مردمي، حاکميت جهت ارعاب فعالين اقدام به بازداشتهاي کور و ناگهاني مي کند.

وضعيت نگران کننده ابراهيم معيني در زندان اطلاعات تبريز

بنا به گزارش يک منبع موثق از تبريز محمد يرهون،محمدرضا حلاجيان و محمد حسين جليل پور سه تن از بازداشت شدگان تجمع هفتم اسفند ماه در ساعات اوليه بامداد 21 اسفند ماه پس از گذراندن 14 روز از زندان تبريز آزاد شده اند
اما ابراهيم معيني يکي ديگر از بازداشت شدگان در حال حاضر در زندان اطلاعات تبريز در انفرادي و اعتصاب غذا بسر مي برد. او پنجمين روز از اعتصاب غذاي خود را سپري کرده است و حال عمومي وي رضايت بخش نيست. همچنين ياشار مقام اسلامي نيز که در هفتم اسفند ماه بازداشت شده است اکنون در زندان اداره اطلاعات تبريز و در انفرادي به سر مي برد.
جواد عباس زاده و امير گرامي دو تن ديگر از بازداشت شدگان تجمع مذکور در حال حاضر در
84/12/25

هنوز از وضعيت علي هاراي خبري در دست نيست

علي آقازاده ( هاراي ) پس از 3 روز بازداشت ، هنوز در وضعيت مبهمي بسر مي برد . علي هاراي در مجلس ترحيم مرحوم سهند افشاري به سايت شمس تبريز اظهار نمود كه وي را تلفني به اداره اطلاعات نيروي انتظامي فرا خوانده اند ولي او از رفتن ممانعت كرده است ولي گويا پس از آن خود به آن اداره اطلاعات مراجعه نموده است و فقط طي يك تماس تلفني به خانواده خود اطلاع داده كه از وي نگران نباشند . هنوز پس از 3 روز از دستگيري نامبرده خبري از ايشان در دست نيست . احتمال داده مي شود كه دستگيري نامبرده با حوادث مربوط به برگزاري مراسم سالگرد فاجعه خوجالي در مقابل خليفه گري تبريز مرتبط بوده باشد .
چندي پيش نيز علي هاراي در مراسم 21 آذر نيز دستگير شد و پس از آزادي هنوز شناسنامه وي را عودت نداده اند وي پس از آزادي با سايت شمس تبريز گفتگوي كوتاهي نمود و اظهار داشت كه ما در مراسم 21 آذر سياستهاي دولت پهلوي را به زير سوال مي بريم و پس از آن از طرف نيروي انتظامي تحت فشار قرار گرفت كه اين گفتگو را تكذيب كند كه تكذيبيه آن در سايت 35000000 درج گرديد ولي نامبرده به سايت شمس تبريز اظهار نمود كه وي تكذيبيه اي به اين سايت ارسال نكرده است .
. پس از آن نيز علي هاراي در مراسم تشييع مرحوم دكتر فرزانه نقش بسزايي ايفا كرد و بدون اينكه در اين زمينه مسئوليتي داشته باشد توانست روند مراسم را كنترل و هدايت نمايد . همچنين علي هاراي گفتگويي را نيز چندي پيش با سايت شمس تبريز مبني بر اعتراض بر عملكرد انجمن ادبي استاد شهريار انجام داد . روي هم رفته در اين اواخر علي هاراي بر وسعت فعاليتهاي خود در حركت ملي آذربايجان افزوده است . ايشان كه از طريق بافندگي فرش امرار معاش مي كند يكي از فعاليني است كه اصرار زيادي بر اسلام گرايي در حركت ملي آذربايجان دارد و سعي در برجسته نمودن نقش اسلام در حركت ملي آذربايجان دارد .

آخرين جلسه دادگاه ارکين موسوي در اورميه

ارکين موسوي يکي از فعالين حرکت ملي آذربايجان همراه با وکيل صالح کامراني، براي آخرين بار در محکمه انقلاب شهر اورميه حاضر شدند.
اتهامات موسوي اقدام عليه امنيت ملي، پان تورکيسم و شرکت در مراسم سالگرد درگذشت پروفسور ذهتابي بر سر مزار وي در شهر شبستر است.


يگانه پور به اداره اطلاعات مراغه احضار شد

حامد يگانه پور يکي از فعالين حرکت ملي آذربايجان براي پاسخ گويي به برخي از سوالات به اداره اطلاعات مراغه احضار شد و در فضايي احترام آميز مورد بازجوئي قرار گرفت.
حامد در بازجوئي اظهار داشته است: حرکت ملي آذربايجان اساسا حرکتي مدني است. اما به رغم اين موضوع متاسفانه تفکر شوونيستي حاکم مي خواهد اهداف ترقي خواهانه و شيوه هاي مسالمت آميز اين حرکت مدني و دموکراتيک را وارونه جلوه دهد و با چسباندن مارکهايي چون پان تورکيسم و تجزيه طلب مانع از ادامه اين حرکت گردد. مخالفت اساسي حرکت ملي آذربايجان با تفکر شوونيستي و فرس گرايانه است که بذر آن توسط استعمارگران غربي و در زمان حکومت پهلوي کاشته شده است.
حامد در شرايطي به اداره اطلاعات مراغه احضار شد که يکروز قبل از آن چند فرد ناشناس با مراجعه به مغازه پدر وي، ازاو خواسته بودند تا جلوي فعاليتهاي تنها پسرش را سد کند.
لازم به ذکر است حامد بعنوان يکي از فعالين و موسسين انجمن ادبي- تورکي سهند در دانشگاه آزاد مراغه، قبلا نيز از طرف برخي از مسئولين اين دانشگاه به پان تورکيسم متهم شده بود.

"taver erer" <araz_maraghali_1324@yahoo.com
محمد عابدين پور به اداره اطلاعات احضار شد
محمد عابدين پور ، شاعر ، نويسنده و مدير مسئول نشريه جيقلي باخچا به اداره اطلاعات احضار شده است و به خاطر فروش کتابهاي ترکي زبان و پوستر شخصيت هاي آذربايجان ، تهديد شده است که مغازه کتابفروشي او و نشريه چيقلي باخچا بسته خواهد شد

بهروز علیزاده توسط اداره اطلاعات اردبیل بازداشت شده است

عصر روز جمعه در تاریخ 26 اسفند ماه، بهروزعلیزاده فرزند غیور آذربایجان، هنگامی که مشغول تبلیغ آرمانهای حرکت ملی آذربایجان در بین اهالی اردبیل بوده، توسط مامورین اطلاعات این شهر بازداشت شده
است. بر اساس آخرین اخبار رسیده وی در حال حاضر در اعتصاب غذا بسر می برد.
*اردبیللی آرخاداش*
مدیر مسئول چیقلی باخچا برای باردوم به اداره اطلاعات خوانده شد

ر پی بازداشتهای اخیر فعالان حرکت ملی دیروز آقای عابدین پور مدیر مسئول چیقلی باخچا برای باردوم به اداره اطلاعات خوانده شدوتا ساعت 2.5ظهر تحت بازجویی قرار گرفت
AZ.M.H.MARAND
کیوان نعیمی بازداشت شد.

کیوان نعیمی دبیر سیاسی جمعیت مبارزین جوان تورک در ساعت 17 روز جمعه توسط نیروهای اطلاعاتی رژیم در شهر تبریز بازداشت شد و هم اکنون از وی خبری در دست نیست.
این در حالی است که جو خفقان شدیدی در تبریز حاکم شده است.


Perşembe, Mart 16, 2006

ديلي تلگراف:
بوش آماده آغار تغيير رژيم ايران است
الک راسل از واشنگتن
۲۴ اسفند ۱۳۸۴
دولت بوش بعد از پنج سال ترديد و بحث هاي داخلي، مرحله اي جديد تر و قدرتمند تري را براي سرنگوني حکومت آخوند ها در ايران، آغاز کرد. مرحله "تغيير رژيم" انعکاس بيشتري در ميان مردم ايجاد کرده است، اما تاثير آن همان چيزي است که بنا به گفته مقامات واشنگتن، دولت بوش توقعش را داشت. آمريکايي ها سرخوشند، زيرا به يکي از اهداف اوليه شان رسيدند که همانا ارجاع پرونده ايران، قبل از اجلاس شوراي امنيت سازمان ملل متحد که اين هفته درموضوع ايران را در دستورکار خود دارد، بود. مقامات آمريکا در حال حاضر مشغول مرور نحوه مواجهه آمريکا و روسيه در دوران جنگ سرد، هستند.
با اين که 75 ميليون دلار براي ايجاد يک شبکه تلويزيوني و راديويي که براي مردم ايران برنامه پخش مي کند اختصاص داده شده است، بايد ايستگاه هاي راديويي هم در کشورهاي نزديک به ايران ايجاد بشود که کمبود حضور ديپلماتيک آمريکا را جبران کند.
درعين حال، مقامات وزارت کشور و پنتاگون ، که بطور سنتي از ايران بدگويي مي کنند هم لحنشان را تغيير نداده اند. صحبت از "عمليات" و "چيره شدن به ايران"، روشي است که مورد پسند دولت بوش در دوران اول رياست جمهوري اش بود و حالا همانطور که کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه ديپلمات ها را به سمت موضع ستيزه جويانه تري هل مي دهد، به نظر مي رسد که زمان اين گونه صحبت ها گذشته است.
يک مقام ارشد دولتي آمريکا ديروز به خبرنگار ديلي تلگراف گفت: "مسائل زيادي با هم اتفاق افتاد. اين هنوز آخر خط نيست ... اما اين لحظه اي است که ما بايد نيروهايمان را سازماندهي بکنيم."مقامات آمريکايي در خلوت خود از اينکه محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور جديد ايران، با گفته هايش درباره محو کردن اسرایيل و انکار هولوکاست دم به تله شان داده است، در پوست خود نمي گنجند. اين موضوع نقش بيرحمانه اي با کشورهاي اروپايي بازي کرد، بخصوص آلمان که تمام بدگماني هايش را نسبت به دولنت بوش کنار گذاشت و براي مقابله با ايران با آمريکا همکاري کرد.
مقام ارشد آمريکايي گفت: "توليد سلاح اتمي بايد براي ايران خيلي مهم باشد که تمام چيزهايي را که بدست آورده اند بخاطر آن از دست مي دهند. جدايي افکندن ميان آمريکا و اروپا مي توانست براي سياست خارجي ايران پيروزي بزرگي محسوب بشود، اما آنها اين را هم از دست دادند."
اين مقام رسمي اصرار دارد که حمله نظامي به سايت هاي اتمي ايران، آخرين راه مورد نظر آنهاست. اما او فکر مي کند که مردم با ديدن 130000 سرباز آمريکايي که دور مرزهاي ايران جمع شده اند، اين فرضيه را منتفي مي دانند. او مي گويد: "من هيچ حدسي نمي زنم. رئيس جمهور ما گفته است که هر احتمالي وجود دارد."
يکي از منابع مي گويد که تصميم گيري براي حمله نظامي به ايران تا آخر امسال انجام مي شود. درعين حال با دو روش همزمان که يکي فشار دوجانبه هم از طرف مخالفان داخل کشور و هم از سوي مخالفان خارج از کشور به رژيم، وديگري محکم کردن اراده کشورهايي است که بايد در شوراي امنيت درمورد مجازات هاي ايران تصميم بگيرند تا در مقابل ايران کوتاه نيايند. نقشه اين است که فشار را کم کم زياد بکنيم تا اينکه ناگهان فشاري شديد وارد بکنيم.
مقام ارشد آمريکايي مي گويد: "ما هنوز هم از راه هاي ديپلماتيک استقبال مي کنيم اما اين راه ها بايد منوط به شوراي امنيت باشد و تا زماني که ايران به مبارزه طلبي خود با کشورهاي ديگرادامه مي دهد، بايد او را سر جايش نشاند." تحليلگران هشدار مي دهند که پشتيباني از مخالفان تبعيدي و فرستادن پيام براي مخالفان داخلي نظام، خطر عکس العمل شديد و تقويت آخوند ها را سبب مي شود.
اما مقامات رسمي در واشنگتن احساس مي کنند که بعد از کناره گيري عمدي يکساله خود از صحنه ديپلماسي که به عهده انگلستان، فرانسه و آلمان گذاشته شده بود، حالا وقت آن رسيده تا وارد مجادلات بشوند.
آقاي بوش در ماه هاي اخير، ساعت ها روي اين موضوع وقت گذاشته است و تعداد زيادي از تحليلگران کاخ سفيد را براي آشنا شدن با موضوع دعوت کرده است. وزارت امور خارجه، هفته گذشته دفتر جديد مخصوص ايران را باز کرده است.
نيکلاس برنز، معاون وزارت امور خارجه، ديروز به واشنگتن اعلام کرد که ديپلمات هاي بيشتري به کشورهاي اطراف ايران مي فرستد تا روي مسائل اين کشور، متمرکز بشوند. او گفت که جايي در دوبي مي تواند نمونه قرن بيست و يکمي ايستگاه ريگا در پايتخت لاتويا باشد، که زماني که در سال هاي 1930 آمريکا در اتحاد جماهير شوروي سفارتي نداشت، از آن استفاده مي کرد.
منبع: سايت ديلي تلگراف، 14 مارس 2006
84/12/25

تظاهرات اعتراض آمیز هویت طلبان تورک مشکین شهر
با حمله نیروهای گارد ویژه روبرو شد
دهها شهروند مشکین شهری بازداشت و زخمی شدند .
حق-عصر چهارشنبه ۲۴ اسفند ماه پلیس مشکین شهر (خیاو) به تظاهرات مسالمت آمیز صدها شهروند مشکین شهری با باتوم و گاز اشک آور حمله کرد.در این تظاهرات که به همت فعالان حرکت ملی آذربایجان در مشکین شهر برگزار می شد شرکت کنندگان با فریاد شعارهای ملی خواستار برابری زبانی و فرهنگی در ایران و اعطای حقوق معوقه زبانی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی ترکها در ایران بودند.اما پلیس به جمع تظاهر کنندگان حمله کرد و ضمن بازداشت بیش از ده نفر دهها تن را زخمی کرد.

Çarşamba, Mart 08, 2006

فدراليسم بزرگترين چهالت (يا خيانت)در حركت ملي آذربايچان

84/12/17

فدرالیسم
بزرگترین جهالت ( یا خیانت) در حرکت ملی آذربایجان
توران تبریزلی

Turan_tebrizli@yahoo.com

تعریف فدرالیسم:
از ریشه " فئودوس" (foedus) لاتین به معنای لغوی عهد ، پیمان و قول میباشد. که یک نوع روش حکومت غیرمتمرکز ائتلافی و پیمانی فیمابین چندین دولت یا ملت با رضایت و خواست طرفین میباشد و در کشورهایی با تنوع ملیتی، فرهنگی،مذهبی و... عموما اعمال و اجرا میگردد.
منشاء و تاریخ فدرالیسم:
فدرالیسم را از جهت تئوری می توان تا حدودی در نظریات ایمانوئل کانت در قرن 17 مشاهده نمود و از لحاظ عملی و اجرایی می توان ، به معاهده " فیلادلفیا " در قانون اساسی آمریکا در سال 1789 اشاره نمود. لذا فدرالیسم یک مفهوم سیاسی و اجتماعی جدید و مدرن بوده و نباید آنرا با نوع دیگر مشارکتها از جمله کنفدراسیون ، امپراطوری ، کانفشیونالیسم ، خودمختاری و در کل هر نوع حکومت غیر متمرکز دیگر اشتباه گرفت.
اصول فدرالیسم:
1- دموکراسی: مناطق و ایالت باید دموکراسی پارلمانی داشته باشند .
2- عدم دخالت: ایالت بر مسائل داخلی دیگر ایالت حق دخالت ندارند.
3- تقسیم قدرت: قدرت به صورت عمودی (بین دولت فدرال و ایالت ها ) و افقی (مقننه ، مجریه ، قضاییه ) تقسیم می شود.
4- اصل مشارکت ایالتها: ایالتها همه باید راضی به این مشارکت و اتحاد بوده و باهم همکاری لازم را بنمایند.
فرایند تشکیل فدرالیسم:
پروسه تشکیل فدرالیسم عموما به دو صورت و روش ذیل میباشد:
الف: از اتحاد و به هم پیوستن چند قدرت و ملت مستقل با رضایت و خواست طرفین ، که اکثر کشورهای فدرال بدین صورت تشکیل شده اند. مثل ایالات متحد آمریکا و .....
ب : نوع دوم فدرالیسم با تقسیم قدرت به صورت عمودی بنا به خواستها و نیازهای ملتهای یک کشور صورت می گیرد. که این نوع فدرالیسم عموما در جهت کوچک کردن دولت و در نتیجه کم شدن هزینه ها و کنترل راحتتر کشور و نیز رعایت حقوق اقلیت های متنوع داخل کشور صورت می پذیرد که نمونه موفق آن هندوستان می باشد.
فدرالیسم در ایران:
سیستم حکومتی فدرالیسم در تاریخ منطقه ایران هرگز وجود نداشته و ندارد . البته متاسفانه از سوی برخی روشنفکران ایرانی سعی می گردد حکومت های تاریخی ایران حتی قبل از اسلام را در قالب فدرالیسم جای داده شود و به نام فدرالیسم سنتی تحویل جامعه گردد که با تامل در اصول و تعاریف فدرالیسم به غیر علمی بودن این موضوع به راحتی میتوان اذعان داشت. که ظاهرا علت این فریبکاری در افکار مالیخولیایی باستان گرایی ایرانی نهفته است. و همچنین دولت بنام ممالک محروسه ایران ،... تنها از لحاظ تقسیم بندی جغرافیایی به فدرالیسم شباهت دارد نه از لحاظ سیاسی ، اداری ، اجتماعی و....
علل تشکیل نشدن فدرالیسم در ایران:
چنان چه اشاره شد فدرالیسم یک نوع حکومت سیاسی غیر متمرکز می باشد لذا قدم اولیه آن وجود امکان تشکیل حکومت غیر متمرکز با تقسیم قدرت و ... میباشد که لازمه آن وجود تفکر حکومتی غیر مستبد می باشد که در ایران بنا به علل ذیل هرگز حکومت غیر متمرکز و غیر مستبد راضی به اصول فدرالیسم به وجود نیامده است و حکومتها تماما به صورت متمرکز و استبدادی بوده اند:
الف : شرایط و روشهای معیشتی و اقتصادی دولتها و ملتها : در گذشته بنا به شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی ، کشاورزی و دامداری و تجارت و هر نوع روش معیشتی دیگر هرگز در مناطق مختلف این فلات در اوج و شکوفایی نبوده است و در نتیجه شرایط اقتصادی یک طبقه یا گروه و منطقه قدرتمند نگردیده است و لذا هرگز چند قدرت طبقه ای و گروهی و منطقه ای قوی اقتصادی – معیشتی و در نتیجه سیاسی وجود نداشته است که بر حکام این کشور فشار سیاسی وارد آورند و به عنوان اهرم سیاسی حکمرانان را تعدیل نمایند یعنی حاکمان به این مناطق نیازمند و وابسته باشند و در نتیجه مجبور به رفتارهای غیر مستبد و دموکراتیک گردند . و در عصر حاضر نیز بعد از کشف نفت وضع بدتر و سخت تر گردید.
نتیجه این که در کل تاریخ ایران علت وابسته نبودن کامل اقتصاد دولتی به ملت و نبود قدرتها و اهرمهای اقتصادی و سیاسی در داخل کشور،دولتها هرگز سعی در مدارا با ملت ننموده و به استبداد و در نتیجه حکومت متمرکز خویش ادامه داده اند.
ب: شرایط اقلیمی و جغرافیایی : اینکه مناطقی از این فلات کاملا غیر قابل سکونت و کم رمق بوده و تنها قسمتهایی پر رمق می باشند باعث ایجاد یک نوع غیر همگونی جمعیتی و در نتیجه قدرتی در ایران شده است . یعنی عموما نواحی مناسب جغرافیایی و اقلیمی از دیگر نواحی قدرتمند تر بوده و بر ایشان حکومت نموده اند و نواحی کم رمق نتوانسته اند هرگز یک قدرت و اپزوسیون متقابل تشکیل دهند . از طرفی چنانچه در بند الف اشاره گردید این علت بر شرایط معیشتی نیز تاثیر متقابل گذاشته است
ج: فرهنگ دینی و روانی جامعه : این موضوع که تنها یک پیامبر معصوم و به دور از گناه ( چه قبل از اسلم و چه بعد از اسلام) از طرف خدا وحی و پیام دریافت نموده و به مردم انتقال میدهد و مردم تماما بدون تفکر و دربست ملزم به اطاعت از دستورات ایشان می باشند ، ایجاد یک فرهنگ و جو روانی اطاعت مطلق را در ایران باعث گردیده است و در اندیشه و روان جوامع این منطقه یک فرهنگ شخص پرستی و اطاعت مطلق از یک فرد در خانواده ( پدر) و جامعه (شاه) بوجود آمده است . چنانچه این فرهنگ اطاعت و پیرو آن حکومت متمرکز در زمان معاصر نیز به صورت ایدولوژی سلطنت طلبی و یا ولایت فقیه حتی در میان روشنفکران نیز حاکم است.
د: نیاز های امنیتی و دفاعی: به علت شرایط حساس استراتژیکی فلات ایران و واقع شدن در مسیر اروپا و آفریقا ، ایران مورد هجوم وحملات فراوانی از طرف قدرتها و دولتهای خارجی و بیگانه بوده است و از طرفی نواحی و مناطق کم رمق اقلیمی و جغرافیایی به علت کمبود امکانات زیست محیطی از جمعیت کمتری بر خوردار بوده و قادر به دفع این حملات ودفاع از خویش نبوده اند و لذا مردم جهت دفاع از خویش در مقابل هجوم بیگانگان، به قیمت اطاعت بی چون و چرا و پرداخت مالیات به حکومت به یک حکومت مرکزی قدرتمند و حتی مستبد نیاز داشته اند .
در نتیجه بنا به علل فوق ودیگر دلایل در ایران همیشه یک حکومت متمرکز و مستبد تام الاختیار به نسبت سطح آگاهی و فرهنگ جامعه وجود و نیازگردیده است . و این قدرت مستبد هرگز راضی به تقسیم قدرت نبوده و هرگز اختیارات خویش را از لحاظ سیاسی و نظامی و اداری به دیگر مناطق و حاکمان آن تفویض نکرده است بلکه تنها در راستای دادن اختیارات کوچک بدون حق تصمیم گیری مستقل (از اصول فدرالیسم ) به دیگر مناطق و حاکمان آن حرکت نموده اند. چنانچه حکومت کنونی نیز در این راستا حرکت می نماید.
و همچنین فدرالیسم یک مقوله مدرن محسوب میگردد و چون جامعه ایران تا کنون نتوانسته پروسه مدرنیته را بطور تکمیل درک و طی نماید لذا پیرو آن فدرالیسم(و هر نوع حکومت غیر متمرکز غیر استبدادی) نیز قادر به تشکیل نگردیده است.


شرایط کنونی و فدرالیسم در ایران:
چنانچه به طور خلاصه اشاره گردید شرایط ایران در گذشته و هم اکنون نیز مستعد و آماده فدرالیسم نبوده و نمی باشد و دولت مرکزی مستبد نیز نیاز به عدم تمرکز و در نتیجه از دست دادن قسمتی از اختیارات و قدرت خویش احساس نمی کند. اما از طرفی جنبشهای اجتماعی – سیاسی و ملیتی – قومیتی در ایران وارد فاز جدید و شدیدی گردیده اند و خصوصا ملیتهای ایرانی از خواب بی هویتی بیدار و جهت رسیدن به هویت خویش به ناسیونالیسم ملت خویش ( نه دیگر ملت ) روی آورده اند، روشنفکران از هر طیف و گروه و ملتی با درک شرایط و نیاز هویت یابی ملت خویش دست به کار شده اند ، فعالیتها شدت یافته است و مردم نیز پیرو روشنفکران خویش در حرکت و تکاپو جهت رسیدن به حقوق خویش فعالتر از همیشه شده اند و ....
لذا تمرکز گرایان ، فاشیستها و شوونیستهای دیروز و... همه و همه در داخل و خارج کشور در جهت جذب و فریب دیگر گونه ملتها و استفاده ابزاری از ایشان جهت رسیدن و یا حفظ قدرت و حکومت ، لباس عوض کرده ، دست و پا می زنند. و همآنان که تا دیروز تاب نوشته شدن و حتی شنیدن یک جمله غیر فارسی را نداشته اند، همه و همه از جمهوری خواه گرفته تا سلطنت طلب ، از اسلام گرا گرفته تا توده ای و ... دم از حقوق قومیتها ( نه ملیتها) ! می زنند، و گاها راه افراط (!) پیموده و ندای فدرالیسم سر میدهند و کنفرانسها بر گزار می نمایند و در عمل تنها با نیشخندی همراه جوکی در تحقیر دیگر ملیتها جواب می دهند.
آری هر گروهی در داخل و خارج به نوعی ، جهت حفظ قدرت سریعا در ظاهر عقیده عوض نموده و دم از حقوق دیگران و گاها فدرالیسم میزنند . اما چگونه و چرا ؟ ....
ولیکن با دقت در شرایط سیاسی و اجتماعی کنونی ایران به راحتی می توان درک نمود که این شعارها تنها در جهت منافع گروهی بوده و شرایط اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی دولت و جامعه ایران مستعد و آماده حکومت غیر متمرکز و در نتیجه فدرالیسم و امثالهم نمی باشد و حکومت غیر متمرکز یکپارچه در ایران غیر قابل اجرا و غیر ممکن می نماید.
شرایط جهانی و فدرالیسم در ایران:
متاسفانه شرایط جهانی و عوامل بیگانه همیشه در سرنوشت ملتها و حکومتهای ایران نقش بسزا و زیادی بازی نموده اند . لذا بررسی بسیار کوتاه شرایط جهانی در این مقطع خالی از لطف نخواهد بود . اما جهت بررسی عینی تر ، در اینجا به عملکرد قدرت های جهانی در خصوص منطقه و نتایج آن پرداخته می شود تا درک بهتر و پیش بینی صحیح تر از آینده منطقه بدست آید .
در چند ساله اخیر قدرتهای جهانی و پیشاپیش ایشان آمریکا جهت بدست آوردن منافع جدید و یا حفظ آنها در دو منطقه خاورمیانه تغییر و تحول اساسی ایجاد نموده اند : 1- افغانستان 2- عراق .
که در هر دو کشور مذکور بنا به علل داخلی و خارجی ذیل امکان تجزیه تا کنون به ایشان داده نشده است :
· مخالفت قدرتها و کشورهای همسایه
· نیاز به یک حکومت قوی و متمرکز جهت حفظ منافع قدرتهای حاکم و به خصوص آمریکا در منطقه
· وجود شرایط پیچیده داخلی اجتماعی و سیاسی
· نبود خواست قوی از طرف گروهها و قومها ( بجز کردها در عراق ) جهت استقلال خویش و تجزیه کشور
· و ...
که این سیاست و عملکرد در افغانستان تا حدودی تا به حال در ظاهر جواب داده است ولی در عراق شرایط به گونه ای دیگر رقم خورده و آمریکا و متحدانش در باتلاق عراق گیر نموده اند و هزینه های گزافی را مجبور به پرداخت می باشند که دلایل آن به چگونگی و تفاوتهای شرایط داخلی و خارجی دو کشور مذکور باز می گردد که در زیر به آنها اشاره می شود:
الف: در افغانستان به علت وجود جنگها و ناآرامی های داخلی ( و خارجی) فراوان و طولانی ممتد و نبود کمترین رفاه و آرامش ، یک اندیشه و تفکر نیاز شدید و اضطراری به آرامش و صلح در میان بزرگان محلی و مردم جامعه به وجود آمده بود. مردم افغانستان خسته از جنگهای قومی و مذهبی و خونریزی و آوارگی فقط و فقط در آرزوی یک حکومت تامین کننده امنیت داخلی و خارجی کشورشان بوده اند و تمامی شرایط را برای رسیدن به امنیت و آرامش به جان می خریدند یعنی در افغانستان ناخودآگاه یک فرهنگ و نیاز همزیستی مسالمت آمیز ایجاد گردیده بود .
از طرفی همسایگان افغانستان و قدرتهای خارجی در افغانستان فقیر، منافع خاص و مهمی نداشته و به مردم آن بیشتر به چشم ترحم نگریسته و در جهت منافع خویش سعی در حل مشکلات داخلی افغانستان نموده اند.
لذا بعد از حمله آمریکا و متحدانش به افغانستان ، مردم افغانستان با تجربه و نیازی که داشتند با آرزوی زندگی درصلح ،راضی به هر نوع حکومت متمرکز یا غیر متمرکز با قدرت تامین امنیت و رفاه نسبی، بوده اند. فلذا در افغانستان تا حدودی موقتا آرامش و صلح برقرار گردیده است( که البته به نظر نباید بسیار طولانی گردد زیرا دیر یا زود نسلهای بعدی جنگها و سختیهای امروزی را فراموش کرده و نیازهای دیگری خواهند خواست).
ب: اما شرایط داخلی و خارجی عراق بسیار پیچیده تر از افغانستان بوده است . وجود یک حکومت دیکتاتور و مستبد بنام صدام و وجود شرایط پلیسی و کنترلی شدید در داخل عراق مردم آن را در آرزوی آزادی بیان وعقیده و بدست آوردن حق تعیین سر نوشت قرار داده بود، لذا مردم عراق همچون شکار رهیده از صیاد بعد از حمله آمریکا و متحدانش سعی در پرواز و اعمال عقاید خویش در سطح منطقه خود و دیگر مناطق را داشتنده اند و به دور از ترس خونریزیها و نا آرامی های محلی دست به خشونت زدند و از طرفی گروههای تروریستی نیز جهت اهداف خویش از این ناآرامیها استفاده نمودند. همچنین وجود اختلافهای بنیادی و ایدولوژیکی ما بین گروههای داخلی عراق و نیز حمایت هر یک از گروهها از طرف بعضی از همسایگان عراق وضع را آشفته تر نمود و از طرفی دیگر وجود نفت در عراق باعث دخالت بیشتر خارجیان و قدرتها در معادلات سیاسی آن گشت .
در نتیجه آمریکا متحدانش در عراق تجربه نسبتا موفق افغانستان را بنا به شرایط متفاوت داخلی و خارجی دو کشور بدست نیاوردند و تا کنون نتوانسته اند یک حکومت قدرتمند و مورد اجماع همه گروهها را تشکیل دهند.

از آنچه در بالا مختصرا توضیح داده شد ، قدرتهای جهانی و آمریکا در صورت خواست هر نوع تغییر و تحول ( نظامی یا غیر نظامی ) در ایران به جهت خفه نشدن در باتلاق ایران تجربه عراق را که شباهت فراوانی به یکدیگر چه از جهت وجود حکومت دیکتاتور ، وجود فرهنگ رهایی بی قید و شرط در ایران ،وجود ملیتها و گروههای مختلف و تفاوتهای بنیادی با یکدیگر و نیز وجود نفت در ایران ، هرگز اجرا نخواهند نمود، و اجبارا روش های دیگری را باید با در نظر گرفتن شرایط داخلی و خارجی بخصوص خواست ونیاز مردم ایران، تصمیم بگیرند، که بیشتر میتواند حول و حوش روشها و متدهای ذیل صورت پذیرد :
الف: ایجاد یک دولت سایه قوی با اتحاد اپوزسیونهای مخالف خارج ( و داخل ) و جایگزینی سریع آن در ایران
ب: تجزیه ایران به چندین کشور مستقل و ضعیف
گزینه اول که ظاهرا پروسه آن در خارج از کشور شروع شده است وابستگی شدیدی به نحوه عملکرد و قدرت گروههای مخالف نظام و مقبولیت ایشان در جامعه ایران دارد. لذا تمامی گروهها به جهت اینکه قدرت و حکومت را به هر قیمتی بدست گیرند و آمریکا و جامعه جهانی به دیگر گزینه های محتملتر(مثلا تجزیه ایران) نرسند، دست به انواع فریبها و لباس عوض کردنها و ادعاهایی امثال دمکراسی، فدرالیسم و ... جهت جلب و جذب حمایت جامعه و ملل ایران و نیز اتحاد با دیگر گروههای مدعی می زنند . همچنین ایجاد شبکه های ماهواره ای و تبلیغاتی از طرف هر شخص(!) و گروهی با حمایتهای مالی از طرف بعضی قدرتها و دولتها و اشخاص نیز، در همین راستا و هدف میباشد.
که متاسفانه بعضی از فعالین حرکت ملی آذربایجان نیز، ندانسته(!) و بدون توجه به تمامی جنبه های فدرالیسم و سیاست جهانی با عجله جهت سهم داشتن در حکومت(!) آینده ایران و باور بعضی فریبها، دست به اتحاد با این اپوزسیون ها زده و آب در آسیاب دشمن میریزند . که به نظر اگر این عمل ایشان عمدی بوده باشد در حکم خیانت به آرمانهای حرکت ملی آذربایجان بوده و باید سریعا از حرکت کنار گذاشته شوند.
اما از طرفی گزینه دوم که هنوز پروسه آن ظاهرا شروع نشده است بسیار معقولتر و عملی تر برای آمریکا و متحدانش مینماید. زیرا :
· بر خلاف عراق و افغانستان همسایگان ایران موافق و مدافع تجزیه ایران می باشند.
· ایران از لحاظ کمی کشوری وسیع بوده و در صورت تغییر حکومت نیز قدرتمند و خطرناک می باشد.
· تشکیل کشورهای کوچک و مستقل که اکثرا موافق آمریکا و متحدانش می باشند به صلاح ایشان می باشد.
· اپوزسیونهای مخالف نظام تفاوتهای ایدولوژیکی و بنیادین با یکدیگر داشته و همدیگر را نمی تابند.
· شاید با تجزیه ایران و تبدیل به چندین کشور ترانزیت مواد مخدر به اروپا با مشکلات عدیده مواجه گردد.
· گروهها و تشکلهای مخالف نظام عموما امتحان خویش را قبل و در زمان انقلاب برای ملتهای ایران نتوانسته اند پس بدهند ، لذا از شرط کافی و لازم محبوبیت و پشتوانه مردمی ، در جامعه ایران به هیچ عنوان برخوردار نمیباشند.
حرکت ملی آذربایجان و فدرالیسم:
بحث فدرالیسم در حرکت ملی آذربایجان در داخل کشور بیشتر جهت ایجاد حایل و سپر دفاعی در مقابل نیروهای امنیتی داخل ایران مطرح گردید و تنها در بازجویی ها و دستگیریها بعنوان ترفندی جهت فرار از جرم سیاسی از طرف برخی فعالین حرکت در این چند سال استفاده میگردید ولی در غیر این ، فعالین هرگز به کمتر استقلال بدون قید و شرط راضی نشده اند. ولی اخیرا معدودی از فعالین بخصوص در خارج کشور اقدام به تبلیغات گسترده ی فدرالیسم زده اند. که با عنایت به توضیحات پیشین در ذیل مختصرا علل و نتایج فدرالیسم در حرکت ملی آذربایجان آنالیز وبررسی می گردد:
1- همخوانی و معامله با دیگر اپوزسیونهای مخالف نظام جهت رسیدن هرچه سریعتر به حقوق واهدافی که ظاهرا آمریکا وجامعه جهانی در چهارچوب فدرالیسم از آنها حمایت مینمایند. که اولا: حرکت ملی آذربایجان با عنایت به تجربه های پیشین به هیچ گروه سیاسی و اجتماعی خارج وداخل نمیتواند اعتماد نماید و ایشان امتحان خویش را چه قبل وچه بعد از انقلاب در عمل پس داده اند در نتیجه باور ایشان و همخوانی با ایشان حماقتی بیش نبوده و ایشان سعی در استفاده ابزاری از حرکت ملی آذربایجان را دارند. ثانیا:آمریکا ومتحدانش چنان چه قبلا اشاره گردید در مورد ایران تصمیم قطعی نگرفته اند و تصمیم ایشان تا حدود زیادی وابسته به ملت آذربایجان و ایران میباشد.
2- امروزه ملت تنها و تنها با داشتن دولت وحکومت مستقل معنی و مفهوم پیدا میکند، و ملتی که نتواند دولت تشکیل دهد امکان ملت شدن و تکمیل پروژه ملت سازی و پیرو آن پیشرفت مادی و معنوی را نخواهد داشت. لذا ملت آذربایجان نیز جهت تبدیل به یک ملت حقیقی و پیشرفت مادی و معنوی ناگزیر از تشکیل دولت و حکومت مستقل می باشد.
3- فدرالیسم و امثالهم در اکثر کشورهایی که مشارکت اختیاری نبوده و گروههای مختلف تفاوتهای بنیادین باهم دارند در حکم یک نوع استعمار پنهان و مرموز میباشد که در آن هستی ملل دیگر به نفع یک ملت نابود و غارت میگردد و هر گونه اعتراض نیز به شدیدترین صورت سرکوب میگردد.چنانچه در زمان شوروی این سیاست بشدت اعمال می گردید و امروزه نیز روسها از قتل عام ایالت چچنستان به بهانه های واهی دست بردار نیستند. لذا در ایران نیز با توجه به تفاوتها و اختلافات بنیادین ملتها و گروهها سیاست مذکور اعمال خواهد گردید.
4- ملت آذربایجان هنوز تجربه تلخ مشروطه، قیام خیابانی، فرقه دمکرات، خلق مسلمان و ... را که در همه موضوعات مذکور خواستار یک حکومت خودمختار با حق تعیین سرنوشت و حکومت غیر متمرکز مرکزی بوده اند ، فراموش ننموده اند. و هنوز داغ شهیدان از سینه مادران تورک آذربایجان پاک نشده است.
5- ترس حفظ استقلال و توانایی اداره کشور کاملا غیر منطقی مینماید چنانچه یک نفر ملا و آخوند بیسواد از علوم و روشهای کشورداری در انقلاب توانست حکومتی در حجم ایران تشکیل دهد ولی حرکت ملی آذربایجان با وجود هزاران نفر با سواد ودانشگاهی و حمایت احتمالی همسایگان از آن عاجزند؟!
6- ملت آذربایجان جهت تکمیل پروژه ملت سازی و رسیدن به پیشرفتهای مادی و معنوی چنانچه اشاره گردید ناگزیر از تشکیل دولت وحکومت مستقل بوده و در نتیجه تحمل تمامی مشقتها و سختی های موجود در این پروسه میباشدو هر پیشرفت وجهش اجتماعی بدون سختی ها و مشکلات پیرو آن غیر ممکن مینماید.
7- فدرالیسم به هیچ عنوان تمرینی برای استقلال نمی باشد و همانطور که در آذربایجان شمالی مشاهده گردید ، چندین سال فدرالیسم بعد از استقلال نه تنها از مشکلات ایشان نکاست بلکه برعکس بعلت تاراج رفتن ثروتهای مادی و معنوی مشکلات ایشان را چندین برابر کرد. و قتل عام ها نیز قبل از تخلیه توسط دولت مرکزی صورت پذیرفت و دنباله آن اشغال قاراباغ و.... لذا در ایران نیز فدرالیسم تمرین استقلال نه، بلکه برعکس تمرین بردگی و مستعمره گی از نوعی دیگر میباشد.
8- معنی و مفهوم صحیح فدرالیسم در جامعه ایران و ملت آذربایجان و حتی در میان روشنفکران تفهیم و دریافت نشده است و مردم را نمیتوانند آنرا جذب نمایند اما برعکس استقلال یک مفهوم کاملا بسیط و ساده بوده و آسانتر مردم را به سوی خویش جذب می نماید.
9- بعد از فدرالیسم رسیدن به استقلال سخت تر و مشکل تر خواهد گردید،زیرا اولا حکومت مدعی دادن خواست ملت ها گردیده و هر نوع اعتراضی سرکوب خواهد گردید، دوما انگیزه و انرژی لازم در جامعه و فعالین آن کمتر خواهد گردید.
10- به فرض محال قبول فدرالیسم از طرف حکومت مرکزی ، تقسیم بندی جغرافیایی ،مشارکتهای امنیتی و اقتصادی کلان ، سیاستهای خارجی و... که در اختیار مرکز خواهد بود کاملا به نفع یک ملت و گروه اعمال خواهد گردید.
11- حق تعیین سرنوشت و خواست حقوق طبیعی خویش بهترین جواب در بازجویی ها و دادگاهها در داخل کشور میباشد، و فعالین حرکت ملی بهتر است در ظاهر نیز به جهت منحرف نگشتن افکار عمومی از دفاع فدرالیسم دوری جویند.
12- و ....

نتیجه:
از آنچه گذشت و نگاهی کوتاه به شرایط داخلی و خارجی انجام پذیرفت میتوان دریافت که، فدرالیسم در ایران در شرایط کنونی و هرگز، نه ممکن مینماید و نه به نفع ملت و حرکت ملی آذربایجان می باشد، و تنها درمان حقیقی و صحیح و سریع دردها و مشکلات این ملت جهت پیشرفت مادی و معنوی تنها و تنها استقلال بدون قید و شرط و هر نوع وابستگی میباشد.
لذا بر گردن و عهده فعالین حرکت ملی آذربایجان و روشنفکران است که هرگز به هیچ عنوان به تبلیغ و مطرح کردن موضوع فدرالیسم دست آلوده ننمایند و فریب نوعی دیگر از استعمار و استثمار مرموز را چه از طرف حکومت کنونی ایران و یا اپوزسیونهای مخالف خارج نظام نخورند و با دقت و توجه مضاعف به مسایل و شرایط جهانی و داخلی اشتباه پیشینیان را هرگز تکرار ننمایند و ملت آذربایجان را در رسیدن به خوشبختی وسعادت حقیقی خویش یعنی استقلال یاری دهند.

Pazartesi, Mart 06, 2006

معادن تراورتن توفارقان

84/12/14
معادن تراورتن توفارقان(آذرشهر)
علي محمدي
تراورتن سنگ رسوبی کربناته­ای است که در محل چشمه­های آهک ساز تشکیل می­شود که اگر این سنگ از بزرگی و پیوستگی لازم برخوردار باشد می­تواند به عنوان سنگ تزئینی و نما برای ساختمانها بکار رود. شرایط زمین شناسی لازم برای ایجاد چشمه­های تراورتن ساز در بسیاری از نقاط آذربایجان فراهم است. برای مثال هم اکنون چشمه­های تاپ تاپان توفارقان در حال تراورتن سازی هستند، یا چشمه­های تراورتن ساز و توالی های تراورتن در شهرهای صوفیان، مرند، ارومیه، هشترود، جلفا و... را می­توان نام برد. تراورتن توفارقان بعلت داشتن رنگ قرمز و لیمویی، از تراورتن های کمیابی است که مشهوریت جهانی دارد. صدها سال پیش، در ساختمان آثار تاریخی آذربایجان نظیر ارک و گوی مچید(مسجد کبود)، از سنگهای معادن توفارقان استفاده شده است. همچنین سنگ نمای ساختمان" اپرای ملی شهر جنوا" در ایتالیا، سنگ نمای ساختمان "هتل کاخ ژاپن" که از بزرگترین و مشهورترین هتلهای ژاپن است، سنگ نمای ساختمان "موزه ملی تاریخ" در برلین و... از تراورتن توفارقان می­باشد.
مجتمع معدنی توفارقان در جنوب و جنوب غربی شهرستان توفارقان جای دارد و در حقیقت ناحیه کوهپایه­ای آتشفشان سهند است. مهمترین آبادی های مجتمع معدنی توفارقان عبارتند از: - روستای داش کسن که در 16 کیلومتری توفارقان قرار دارد. – نادیلو در سه کیلومتری توفارقان – دستجرد در شش کیلومتری غرب توفارقان واقع شده و شمالی ترین گوشه محدوده را در بر می­گیرد. – کلوانق در 500 متری شمال غرب کیلومتر 10 جاده توفارقان- عجب شیر واقع است. راه آهن تهران- تبریز در غرب ناحیه، کم وبیش، مرز آن است. بنابراین، مجتمع معدنی میان دو راه اصلی کشور، راه آهن در غرب و جاده تبریز- قوشاچای در شرق جای گرفته است. ایستگاه راه آهن "شهر امین" نزدیک روستای داش کسن ساخته شده و ایستگاه توفارقان کمی دورتر از روستای دستجرد واقع است. در مجتمع معدنی توفارقان کهنترین سنگهایی که وجود دارد سنگهای آهکی سازند لار با سن ژوراسیک است. فعالیت سهند از زمان میوسن آغاز شده و تا کنون به صورتهای مختلف ادامه داشته است. چشمه های آب معدنی و آهکساز کنونی، که گرداگرد کوه وجود دارند، نشانه های فعالیت زمان خاموشی آن است. تراورتن های گستره توفارقان به صورت لایه های کم وبیش افقی به طور دگر شیب روی سنگهای کهنتر تشکیل شده اند. چشمه های فعال با آبدهی بیش از 2 لیتر در ثانیه و هم اکنون در حال ساختن تراورتن می باشند. رنگ قرمز تراورتن های توفارقان که کم نظیر ترین تراورتن جهان است بعلت وجود مقدار کمی اکسید آهن می باشد.

ویژگیهای سنگ تزیینی توفارقان
تراورتن
در گستره توفارقان و در سطحی افزون بر 150 کیلومتر مربع، از قیرمیزی گؤل تا کرانه دریاچه ارومیه، پوششی از تراورتن دیده می­شود که بر پایه ویژگیهای صوری و اسامی روستاهای مجاورشان نامگذاری شده­اند.
1- تراورتن گردویی: در معادن نادیلو، تراورتن ویژه­ای وجود دارد که به علت ساخت موجی شکل لایه­های تیره و روشن آن مانند پوسته تنه درخت گردومی باشد. نوارهای قهوه­ای روشن و تیره از کربنات کلسیم آهندار به ضخامتهای مختلف میلی متری تا سانتی متری دارد. وجود این نوارهای تیره و گاه موجی در زمینه خاکستری روشن، سفید یا کرمی، نمایی به سنگ داده که مانند چوب گردو شده است. میزان ذخیره قطعی این تراورتن1412 و ذخیره احتمالی آن 3300 هزار تن است.
2- تراورتن قرمز: در معدن کلوانق شمالی و جنوبی و همچنین در معدن سردار آباد، تراورتن های قرمز خوش رنگی گسترش دارد. وجود مقدار مناسبی از اکسید آهن در ترکیب شیمیایی سنگ تراورتن، موجب پیدایش رنگهای چشم نواز آنها شده است. ضخامت لایه­های قرمز رنگ، گاه تا 2متر بالغ می­شود. ذخیره قطعی آن 8437 و ذخیره احتمالی آن 41225 هزار تن است.
3- تراورتن لیمویی: اکسید آهن همراه با کربنات کلسیم دو ظرفیتی، تراورتن لیمویی را پدید می­آورد. در بخش کوچکی از شمال کلوانق، توده­ای از تراورتن به رنگ زرد لیمویی دیده می­شود. ذخیره قطعی این تراورتن 35 وذخیره احتمالی آن 216 هزار تن است.
مرمر
در معادن دستجرد و داش کسن، آراگونیت­هایی گسترش دارند که با نام مرمر شناخته شده­اند. رنگهای چشم نواز این سنگها، پایه نامگذاری آنها به شرح زیر است:
1- مرمر سفید: کربنات کلسیم خالص، یا به مقدار خیلی کم، از اکسیدهای آهن.
2- مرمر سبز: رنگ این مرمر بدلیل وجود مقداری اکسید آهن دو ظرفیتی، سبز است.
3- مرمر خونی: به علت وجود مقداری اکسید آهن سه ظرفیتی به رنگ سرخ خونی درآمده که یا به صورت لکه­ای یا نواری است و یا ترکیبی از لکه- نوار می باشد. ذخیره قطعی معدن مرمر توفارقان 45 و ذخیره احتمالی آن 220 هزار تن است.

منابع:
- فصلنامه سنگهای تزیینی ایران"سنگ" – شماره 4 – سال 1370
- مجموعه مقالات اولین سمینار بررسی معادن سنگهای ساختمانی"تزیینی و نما" – مقاله: ویژگیهایی از تراورتن های زینتی آذر شهراز حسن نبوی ویدا... رهبر.

كمونيزم هنوز براي ملت ما زود است

84/11/16

كمونيزم هنوز براي ملت ما زود است
مصاحبه چاپ نشده سايت وطنداش با مرحوم دكتر محمد علي فرزانه
اين مصاحبه در 2/6/82 در سردرود انجام پذيرفته است

- نظر خودتان را در خصوص حركت ملي كه در آذربايجان به وجود آمده است بيان كنيد?
- ما تا زماني كه خودمان را نشناخته ايم و وطنمان را نشناخته ايم كاري از دستمان بر نمي آيد. بايد ابتدا خودمان را بشناسيم. در ميان خلق ما اومانيسم وجود دارد. اين اومانيسم در ميان متفكران, نويسندگان و حتا مردم عادي نيز به چشم مي خورد.
هيچگاه مردم آذربايجان به مردمان ديگر حمله و يا تجاوز نكرده است. حتي ايل شاهسونها كه به غارتگري شهره بودند , در اراضي خودشان دست به غارت مي زدند و در فكر چپاول ديگران نبودند. در حاليكه توان آن را داشتند و از امكانات آن نيز برخوردار بودند. ما بايد خودمان را بشناسيم, تا خودمان را نشناسيم كاري نمي توانيم انجام دهيم. موقعيت آذربايجان فوق العاده حساس و در سطح بين المللي استراتژيك است. آذربايجان دو قسمت شده, قسمت شمالي آن 8 ميليون زندگي مي كنند و در قسمت جنوبي آن 16 ميليون و در تهران نيز 7 ميليون آذربايجاني زندگي را به سر مي برند. اينها مسائلي هستند كه در تصميم گيريهايمان و در تعيين نقشه فعاليتمان تاثير دارد. بايد بدانيم كيستيم. بايد بنشينيم و تاريخمان را مطالعه كنيم. بابك كيست؟ ستارخان كه بود؟ شيخ محمد خياباني كه بود؟ پيشه وري كه بود؟ بايد از تجربيات آنان استفاده كنيم و دوباره خود را گرفتار تكرار اشتباهات آنها ننماييم. در اين صورت خواهيم توانست راه خودمان را پيدا كرده و خود را در ميان ساير ملل دنيا , ملتي سرافراز بشناسانيم. هر قدمي كه در اين راه و با اين هدف برداشته شود مقدس است.
- در خصوص كمونيزم و سوسياليسم چه نظري داريد؟
- ما با هيچ كشوري و هيچ ايدئولوژي كاري نداريم. بايد ايدئولوژي خودمان را خودمان تعيين كنيم. كمونيزم هنوز براي ملت ما زود است. اينجا دمكراسي لازم است. در اينجا بايد فرهنگ سازي انجام پذيرد. بعد از اين موارد مي توان از سوسياليزم حرف زد. سوسياليسم تنقلات نيست كه به سادگي در دسترس مردم قرار گيرد. بايستي از قبل تمهيداتي انديشيده شود. خلق ما به سوسياليزم گرايش دارد ولي ابتدا بايد مراحلي را طي نمايد. تا مراحل اوليه طي نشود سوسياليزم , سوسياليزم نمي شود.
- در خصوص دكتر چهرگاني چه نظري داريد؟
- در خصوص اين مسئله نمي خواهم صحبتي داشته باشم. از طرفي ايشان زحماتي كشيده اند ولي اگر در حد خودشان باقي مي ماندند ما هم برايشان احترام ويژه اي قائل مي شديم اما با زياده روي ها و ادعاهايي كه داشته اند از حد خود زياده روي كرده اند. در يك كلام نه.
ما بايد در زندگي اجتماعي – سياسي خود رهبريت دسته جمعي و شورايي داشته باشيم. در همين شهر سردرود بايد كميته اي داشته باشيم تا مسائل را حل و فصل نمايد. در اين كميته ها بايد افراد بسيار صديق و ملي حضور داشته باشند و به وطن و هم ميهنان خود بستگي داشته باشند. ايشان وقتي به سوئد آمدند روي چشم ما جا داشتند ولي با اين رويه و اين در و آن در زدن, به تركيه رفتن, به آمريكا رفتن و... نمي توان كاري انجام داد.
- پيشه وري پسري به نام پرويز داشت. آيا ايشان نيز فعاليت سياسي دارند؟
- اطلاع دقيقي از ايشان ندارم. پيشه وري براي ما پيشه وري بود و پسرش هم زماني براي ما پيشه وري مي شود كه مثل پيشه وري باشد.
- آينده آذربايجان را چگونه مي بينيد؟
- اگر در راهي كه قدم گذاشته ايم درست و صادق باشيم و با آگاهي و بصيرت به سوي آينده گام برداريم يقينا آينده در دستان ماست.
- در حركت سياسي به دنبال چه كسي برويم و به چه كسي اطمينان كنيم؟
- به دنبال ايمان خودتان و باور خودتان برويد.
- صريح تر بگويم مي خواهيم بدانيم چه كسي را به عنوان رهبر انتخاب كنيم؟
- رهبر نيز از ميان حركت برايتان بيرون خواهد آمد. وقتي مشروطه شروع شد از ستارخان اثري نبود. حركت مانند غربال است.
- آيا بدون رهبريت متمركز به حركت خود ادامه دهيم؟
- رهبريت بايستي به صورت دسته جمعي و شورايي باشد. اگر رهبريت به صورت فردي باشد سرانجام به ديكتاتوري منجر خواهد شد. در همه جا اين امر صادق است.
- شما درباره سلام الله جاويد چه اطلاعاتي داريد؟ مي گويند ايشان در دوران فرقه خيانت نمود آيا اين گفته صحت دارد؟
- سلام الله جاويد فردي بسيار صديق, درستكار و پاك بود ولي كاملا به آن سو وابسته بود و حلقه به گوش مسكو بود. حتا اين مسئله را پنهان نيز نمي كرد. اصرار بسياري داشت كه من خاطرات او را بنويسم اما قبول ننمودم و خودش هم كه ديده ايد به كلي پرت و پلا نوشته است.
- نظر شما در خصوص خط لاتين چيست؟ آيا بايستي به الفباي فارسي بنويسيم با به الفباي لاتين؟
- الفباي آينده ما لاتين است. اصطلاحات و ساختار زبان ما با الفباي لاتين سازگار است. يعني بايستي در مقابل هر صدا يك حرف وجود داشته باشد. در الفباي عرب 32 صدا را چگونه مي توان با 23 حرف نشان داد؟ ما بايد الفباي عرب كه خلق ما صدها سال با آن مشغول بوده است را نگهداريم اما الفباي آينده ما لاتين خواهد بود. بچه ها در سوئد كه با الفباي عرب تدريس مي كنيم در طول يك سال چندان چيزي ياد نمي گيرند اما با الفباي لاتين به راحتي مي خوانند و مي نويسند.

معدن مس سرخه مرند

84/12/15
معدن مس سرخه مرند
علي محمدي
عنصر مس با کاربرد گسترده در صنايع الکتريکي، شيميايي اغلب به صورت ترکيب با ساير عناصر يافت مي شود. 50% کاربرد فلز مس در صنايع الکتريکي و ارتباطات و 25% آن در صنايع ماشين سازي مي باشد. از نظر ژئوشيمي بالغ بر170 کاني مس دار شناسايي شده است، که از نظر اقتصادي تنها 17 کاني مس دار اهميت دارد.
اين کاني ها شامل مس طبيعي (92% مس)، کالکوپيريت (6/34% مس)، بورنيت (3/63% مس) ،کوبانتيت (5/57% مس)، کالکوزين (9/79% مس)، تتراهدريت (3/52% مس)، انرژيت (8/88% مس)، تنوريت (9/79% مس)، مالاکيت (4/57% مس)، آزوريت (3/55% مس)، کالکونتيت (8/31% مس)، برکانتيت(2/56% مس)، آتاکاميت (5/59% مس) و کريزوکولا (36% مس) است
مهم ترين کاني هاي مس، کاني هاي سولفيدي آن شامل كالکوپيريت، كالکوزين و بورنيت مي باشد. ذخاير مس به شکل هاي مختلف ماگمايي، کربناتي، هيدروترمال، پورفيري، هيدروترمالي آذرين و لايه اي موجود مي‌باشد. در حال حاضر پس از آهن، فلز مس پرمصرف ترين فلز دنياست. امروزه 85 تا 90 درصد مس مصرفي جهان از استخراج معادن مس به دست مي آيد. ميزان ذخيرة فلز مس شناخته شدة جهان بالغ بر 500 ميليارد تن تخمين زده مي‌شود که نيمي از آن درآمريکاي شمالي و جنوبي متمرکز شده است. آذربايجان از لحاظ وجود ذخاير مس از اهميت خاصي برخوردار است. طبق بررسي‌هاي انجام شده،آذربايجان (شمالي و جنوبي) از لحاظ ذخاير مس بر روي کمربند جهاني قرار گرفته است. کانسار مس سونگون و ساير کانسارهاي شناخته شدة مس از جمله کانسار مس مزرعه،انجرد، چشمه خان، سرخه و... نيز بر روي اين کمربند قرار دارد.

موقعيت جغرافيايي معدن
معدن مس سرخه از نظر موقعيت جغرافيايي در طول 45 درجه و 26 دقيقه و10 ثانيه شرقي و عرض 38 درجه و 25 دقيقه و 59 ثانيه شمالي واقع شده است. اين محدوده در حدود 18 کيلومتري جنوب غربي بخش "کوش‌ساراي" شهرستان مرند و در حواشي روستاي سرخه واقع شده است. در امتداد جادة مرند- خوي، در فاصله تقريبي 10 کيلومتري کشک‌سراي، جاده‌اي خاکي به طول 2 کيلومتر به روستاي" قيرميزي قشلاق" و حدود 2 کيلومتر ديگر به روستاي" سرخه" منتهي مي گردد. اين معدن در ارتفاعات رشته كوه ميشو با شيب توپوگرافي زياد و پوشش گياهي کم به شکل مرتع قرار دارد. اهالي منطقه از راه کشاورزي و دامپروري و قالي بافي امرار معاش مي نمايند. نزديکترين پاسگاه منطقه، قشلاق و کشک سراي است. از معادن فعال و نزديک محدوده، معدن باريت" ارلان" و باريت" الماس" و گچ "قيريخلار" مي‌باشد. با توجه به مورفولوژي خاص منطقه، رودخانه‌ها در شمال منطقه به طرف شمال و در جنوب منطقه به سمت جنوب سرازير مي گردند. از جمله رودخانه‌هاي مهم در دامنة شمالي کوه هاي ميشو، رودخانة شيخ‌چاي و يام‌ زولبين‌چاي و از رودخانه‌هاي دامنة جنوبي ميشو مي توان از کفترعلي‌چاي، دره‌چاي و رودخانة سيس نام برد که آب اين رودخانه‌ها به درياچة اروميه زهکشي مي‌شوند. به علت وجود دو گسل اصلي از نظر زمين ساخت يعني گسل شمالي و جنوبي ميشو، اختلاف ارتفاع کوه ها و دشت زياد است. راه‌هاي ارتباطي منتهي به شهرستان مرند از نظر تبادلات تجاري جزو راه‌هاي مهم و اصلي شامل راه‌هاي آسفالتة تبريز- مرند- ماکو- خوي- سلماس- بازرگان مي باشند. رشته کوه علمدار با ارتفاع 3135 متر و حاشية درياچه اروميه با ارتفاع 1275 متر از سطح دريا مرتفع ترين و پست ترين نقاط موجود در منطقه مي باشند.

كارخانه مس سرخه
شركت معدن مس سرخه در حال حاضر يك كارخانه توليد مس راه اندازي كرده است كه با تامين خوراك از كانسنگ خريداري شده از معدن مس طارم در استان زنجان فعال مي باشد. اما با توجه به پيشرفت در آماده سازي معدن زيرزميني مس سرخه، در آينده نزديك امكان تهيه خوراك كارخانه از اين معدن وجود خواهد داشت. به منظور افزايش عيار خوراك مورد استفاده در كارخانه ذوب، احداث يك كارخانه فرآوري در برنامه آينده شركت است كه بخش زيادي از تجهيزات آن تهيه شده و مراحل اوليه احداث كارخانه طي شده است. اين كارخانه‌ با ظرفيت 50 تن در روز جهت فرآوري كانسنگ سولفيدي معدن مس سرخه طراحي شده است. محصولات جانبي اين معدن وكارخانه تصفيه كانسنگ، طلا و نقره است. كاني هاي اصلي مالاكيت،آزوريت،بروكانتيت،كالكوپيريت،كالكوزيت و بورنيت است . عناصر مفيد Cu, Au, Ag و عناصر مزاحم Se و روش استخراج به صورت زيرزميني است.
ذخيره قطعي كانسنگ مس اين معدن 1150000 تن و ذخيره احتمالي آن نيز 2200000 تن، عيار قطعي مس در اين معدن 2% مس مي باشد. سنگ ميزبان اين معدن ماسه سنگ و شيل بوده و مس بصورت رگه اي در آن تمركز يافته است. محصول اصلي معدن شمش مس و محصول هاي جانبي آن طلا و نقره مي باشد.